انواع معماری برند

همانگونه که در مقاله قبلی بدان اشاره شد مردم از برندها به عنوان راهی برای سازماندهی کالا ها و خدمات  استفاده می کنند. آنها می توانند یک محصول را از دیگری از طریق نام برند ، کد رنگ، نماد های متمایز ، سبک بصری یا وب سایت منحصر به فرد متمایز کنند. هدف از معماری برند این است که مردم آنچه شما ارائه می‌دهید را آسان‌تر درک کنند و اینکه آیا برای آنها مناسب است یا خیر. یک مخاطب سردرگم هرگز با شما ارتباط نخواهد گرفت ، بنابراین یک معماری شفاف کلید اصلی رفع این مشکل است. تصمیم‌گیری در مورد معماری برند می‌تواند پیامدهای بزرگی داشته باشد، بنابراین بسیار مهم است که قبل از هر تصمیمی وقت بگذارید. استراتژی معماری برند یکی از مؤثرترین راه‌ها برای یک شرکت برای برقراری ارتباط با ارزش پیشنهادی (value Proposition)خود، تعیین نحوه رقابت برندهایش با یکدیگر و ایجاد موقعیت منحصر به فرد و شخصیت برند (Brand Personality)در بازار است. یک استراتژی معماری برند می تواند توسط تیم بازاریابی داخلی یک شرکت یا از طریق یک آژانس خارجی با تخصص در معماری برند اجرا شود. منظور از معماری برند ایجاد ساختار برندها در یک سازمان است. این روشی است که در آن برندهای موجود در سبد یک شرکت با یکدیگر مرتبط و متمایز می شوند. معماری برند به سازمان ها و شرکت ها یک استراتژی موثر برای مدیریت برندهایشان در بازار رقابتی ارائه می دهد. یک برند می‌تواند از اعتماد ایجاد شده توسط برند یا شرکت بزرگ‌تر خود استفاده کند و در عین حال وارد بازارهای جدیدی ‌شود که به دلیل احساس قوی‌تر وفاداری به برند، ورود به آن آسان‌تر است. وقتی از زیر برند ها در بازاریابی استفاده می شود، نتایج می تواند قدرتمندتر شوند. می توان با برجسته کردن مهمترین ویژگی های محصول یا خدمت و تمرکز بر روی آن پیام های هدفمند تری ارسال کرد با معماری برند می توان گزینه های را که مشتری می تواند انتخاب کند را شفاف تر کرد و نرخ تبدیل مشتری(Customer Conversion Rate) را تا حد امکان افزایش دهد انواع معماری برند بهترین نوع معماری برند برای یک شرکت به عوامل متعددی مانند اندازه شرکت، نوع صنعت و بازار هدف بستگی دارد. با این حال، تمام این انواع معماری برند در صورتی می توانند موثر واقع شوند که به درستی اجرا شوند. در این مقاله به معرفی 5 نوع اصلی معماری برند خواهیم پرداخت . مطالب کامل تر در مورد انواع معماری برند را می توانید در دیگر سایت های معتبر بدست آورید

1. خانه برندی ( Branded House )
2. برندهای فرعی ( Sub-brands)
3. نام تجاری تایید شده ( Endorsed Brand )
4. خانه برندها ( House of Brands )
5. برندهای ترکیبی ( Hybrid Brands )
6. خانه برندی ( Branded House )

1. خانه برندی ( Branded House )

در معماری خانه برندی ، برند مادر غالب است و همه برندهای فرعی ارتباط تنگاتنگی با آن دارند. این نوع معماری اغلب توسط شرکت‌هایی استفاده می‌شود که می‌خواهند یک هویت برند قوی و یک حس سازگاری در همه محصولات و خدمات خود ایجاد کنند. نمونه هایی از شرکت هایی که از معماری خانه های برند استفاده می کنند عبارتند از اپل، گوگل و سامسونگ. 

2. زیر برندها ( Sub-brands)

یک برند فرعی یا یر برند ،  برندی است که بخشی از یک برند بزرگتر یا برند مادر است. زیر برند  اغلب برای هدف قرار دادن بخش های خاص بازار یا ارائه محصولات یا خدمات جدید متفاوت از برند اصلی ایجاد می شوند. این زیر برندها همگی بخشی از برند ویرجین هستند، اما هویت منحصر به فرد خود را دارند و بخش های مختلف بازار را هدف قرار می دهند. 

3. نام تجاری تایید شده ( Endorsed Brand )

در معماری برند تایید شده، برند اصلی برند فرعی را تایید می کند، اما برند فرعی هویت متمایز خود را دارد. این نوع معماری اغلب توسط شرکت هایی استفاده می شود که می خواهند از ارزش سهام برند مادر برای عرضه محصولات جدید یا ورود به بازارهای جدید استفاده کنند. نمونه هایی از شرکت هایی که از معماری برند تایید شده استفاده می کنند عبارتند از کوکاکولا، دیزنی و ماریوت. 

4. خانه برندها ( House of Brands )

در خانه معماری برند، هر زیربرند مستقل است و هویت متمایز خود را دارد. این نوع معماری اغلب توسط شرکت هایی استفاده می شود که می خواهند بخش های مختلف بازار را با برندهای مختلف هدف قرار دهند. نمونه هایی از شرکت هایی که از معماری خانه برند استفاده می کنند عبارتند از Procter & Gamble، Unilever و Johnson & Johnson. 

5. برندهای ترکیبی ( Hybrid Brands )

برند ترکیبی نوعی از معماری برند است که عناصر خانه های برند و خانه های برند را ترکیب می کند. این نوع معماری اغلب توسط شرکت هایی استفاده می شود که می خواهند از نقاط قوت هر دو رویکرد استفاده کنند. 

جمله پایانی وقتی تصمیم می گیرید کدام استراتژی و معماری برند برای شما بهتر است، این سوالات را از خود بپرسید:

• آیا سعی می کنید با جمعیتی جدید ارتباط برقرار کنید که به برند فعلی شما علاقه ای ندارد؟
• آیا تلاش می‌کنید تجربه‌ای بدیع تولید کنید که به‌طور قابل‌توجهی متمایز از آنچه مصرف‌کنندگان از قبل از شما پیش‌بینی می‌کنند باشد؟
• آیا رویکرد بازاریابی و پیام رسانی برای محصول یا خدمات جدید شما باید کاملاً متفاوت باشد؟
• آیا اگر برند، مخاطبان و برنامه بازاریابی فعلی خود را تغییر دهید پیام جدید شما بسیار پیچیده و گیج کننده می شود یا جذابیت شما را برای بخش هدف کلیدی افزایش می دهد؟

  نتیجه گیری معماری برند می‌تواند ابزار بسیار مفیدی برای شرکت‌ها در هر اندازه باشد، زیرا به آن‌ها اجازه می‌دهد تا برندهای خود را به گونه‌ای سازماندهی کنند که برای کسب‌وکارشان منطقی باشد و به مشتریان درک روشنی از آنچه آن برندها نشان می‌دهند، ارائه می‌دهد.