تفاوت بین دانش، مهارت و تجربه

تفاوت بین دانش، مهارت و تجربه
در گفتگوها وقتی صحبت از استعداد و توانایی شخصی میکنیم کلماتی ماندد دانش، مهارت و تجربه به کار می بریم . این اصطلاحات اغلب تعابیر متفاوتی دارند و در بسیاری از موارد به جای یکدیگر استفاده می شوند. درک تفاوت ها و وابستگی متقابل آنها می تواند به طرز چشمگیری نحوه ارتباط و تفکر ما در مورد استعدادها را تغییر دهد. درک این تفاوت ها شاید بیستر به درد معلمان، کوچ ها و یا منتور ها بخورد
دانش شامل نظریه است. می توان آن را به خوبی مستند کرد و به اشتراک گذاشت. شما می توانید آن را یاد بگیرید، و می توانید آن را آموزش دهید. مهارت ها شامل تمرین است. شما مهارت ها را از طریق تکرار و تلاش مداوم به دست می آورید. تجربه زمانی است که دانش و مهارت های خود را در موقعیت یا زمینه خاصی به کار می گیرید.
اگر این سه را جدا کنید و بر دانش تمرکز کنید، مانند این است که شما همه چیزهایی را که در مورد نواختن ویولن در تئوری باید بدانید، یاد بگیرید.در اینجا کسی می تواند به شما یاد دهد که موسیقی بخوانید یا زیر و بم خود ساز را بدانید. می توانید به تصاویر و نمودارهایی نگاه کنید که می توانند قسمت های مختلف ویولن (نحوه نگه داشتن ساز و نحوه نگه داشتن آرشه) را توضیح دهند. شما در واقع می توانید کتاب های زیادی در این زمینه پیدا کنید و در ویولن متخصص باشید، با این حال بدون یک ساعت تمرین، چیزی که دارید فقط دانش است.
مالکوم گلدول در کتاب معروف خود Outliers تحقیقاتی مربوط به تمرین و مهارت های انجام شده توسط اندرس اریکسون را معرفی کرد. مطالعه اریکسون بر دانشجویان ویولن در یک آکادمی موسیقی در برلین متمرکز بود. او دریافت که ماهرترین نوازنده ها تا زمانی که به 20 سالگی رسیدند، 10000 ساعت وقت گذاشته بودند. شما می توانید 10000 ساعت تمرین کنید و در نواختن ویولن مهارت پیدا کنید اما بدون یک ساعت اجرا در مقابل تماشاگران تجربه نخواهید داشت.
اگر در مراسم روز مادر مهدکودکتان ساز زده باشید، حتی اگر ساز تنبور باشد، میدانید که نواختن و اجرا در مقابل تماشاگران چیزهای بسیار متفاوتی است. نواختن در مراسم روز مادر مانند نواختن در مقابل کلاس دبیرستان یا نواختن با فیلارمونیک نیویورک یکسان نیست. تجربه چیزی است که وقتی دانش و مهارت های خود را در یک موقعیت و زمینه خاص به کار می گیرید به دست می آورید.
بیایید به بحث در مورد نقش معلمان، منتور ها و کوچ ها بازگردیم و آن را در چارچوب چگونگی تعریف دانش، مهارت و تجربه قرار دهیم. معلمان به ما کمک می کنند تا دانش کسب کنیم. آنها می توانند دانش خود را به ما منتقل کنند و ما را در روند یادگیری راهنمایی کنند. به راحتی می توان به دوران مدرسه خود فکر کرد و فهمید که معلم چه می کند. ممکن است با کوچ ها و منتورها کمی پیچیده تر شود. کوچ ها برای توسعه مهارت های ما کمک و پشتیبانی می کنند. آنها ما را از طریق روش هایی راهنمایی می کنند که به ما امکان می دهد تا تمرین های خود را به حداکثر برسانیم. بدون کوچ مناسب، ما در معرض خطر تمرین عادت های بد نامطلوب هستیم. منتور ها افرادی هستند که ما را قادر می سازند تا از تجربیات آنها برای سرعت بخشیدن به تجربه خود استفاده کنیم. منتورها قبلا این مسیر را طی کرده و این کارها را انجام داده اند. وقتی مهارت های خود را در موقعیت خاصی به کار می بریم، می توانیم یاد بگیریم که چه انتظاری داشته باشیم.
در تجربه من به عنوان یک استخدام کننده اجرایی، درک این تفاوت ها بین دانش، مهارت ها و تجربه زمانی که در مورد استعداد صحبت می کنیم بسیار مهم است. در نظر گرفتن آنها در شرح وظایف برای تعریف انتظارات فعلی و آتی ضروری است. وضوح میتواند به ما اجازه دهد شکافهایی را بین جایی که هستیم و آنچه میخواهیم شناسایی کنیم، و این وضوح میتواند در تعیین نوع کمکی که برای رسیدن به اهدافمان نیاز داریم، چه از طرف یک معلم، یک مربی یا یک مربی مفید باشد.

۱۰۰ سوالی که باید در مورد ایده استارتاپ خود از خود بپرسید
بیشتر بدانید
چرا تحقیقات بازار مهم است؟ 10 دلیل که تجارت جهانی شما باید از داده های بازار استفاده کند
بیشتر بدانید